کد مطلب:216577 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:438

ماجرای شهادت امام کاظم
سرانجام هارون به تنگ آمد، او می دید روز به روز بر عظمت امام كاظم (ع) افزوده می شود و شیعیان بسیاری از او پیروی می كنند و به امامت او اعتقاد دارند، احساس خطر كرد و تصمیم گرفت تا آن حضرت را مسموم كند.

مقداری خرما طلبید، چند عدد از آن را خورد، سپس یك كاسه طلبید و بیست عدد خرما در آن نهاد، و سوزنی با نخ آماده كرد و آن نخ را به زهر می آلود و آن سوزن را با نخش داخل خرماها می كرد، به این ترتیب خرماها را زهرآلود نمود،



[ صفحه 102]



آن گاه آن كاسه را به خادم داد و گفت: این خرما را نزد موسی بن جعفر (ع) ببر و بگو امیرمؤمنان (هارون) از این خرما خورده و این مقدار را برای شما فرستاده و شما را به حقش سوگند می دهند كه همه ی این خرماها را بخورید، كه از دستچین خود من است و به هیچ كس از آن نداده ام و فقط آن را برای تو برگزیده ام».

خادم خرما را به زندان نزد امام كاظم (ع) آورد و پیام هارون را به آن حضرت ابلاغ كرد، و آن حضرت خلالی طلبید، و از آن خرما مقداری خورد... [1] .

در عبارت دیگر می خوانیم: سندی بن شاهك، مقداری خرمای زهرآلود در نزد آن حضرت گذاشت، و آن حضرت ده عدد از آن خرما را خورد.

سندی بن شاهك گفت: بیشتر بخورید.

آن حضرت فرمود:

حسبك قد بلغت ما یحتاج الیه فیما امرت به.

:«همین مقدار كافی است، و با همین مقدار تو به آن چه مأمور بودی و مقصود تو بود نائل شدی».

امام كاظم (ع) پس از آن كه مسموم گردید، سه روز بر اثر آن در بستر شهادت قرار گرفت و از دنیا رفت.

سندی بن شاهك (برای ظاهرسازی) چند نفر قاضی و افراد عادل نما را احضار كرد تا گواهی دهند كه موسی بن جعفر (ع) مسموم نشده است، و هیچ گونه بیماری و ناراحتی مزاجی ندارد.

امام كاظم (ع) متوجه آنها شد و فرمود: «گواهی دهید كه من مدت سه روز است كه مسموم شده ام، ظاهرا سالم هستم ولی مسموم شده ام و به زودی بر اثر این



[ صفحه 103]



مسمومیت از دنیا می روم، در آخر روز سوم از دنیا رفت. [2] .

روایت شده وقتی كه هنگام وفات آن حضرت رسید، از سندی بن شاهك خواست دوستی كه آن حضرت در بغداد داشت و از اهل مدینه بود و خانه ی او نزد خانه عباس بن محمد بود را حاضر كند تا سرپرست غسل و كفن آن حضرت گردد.

سندی به شاهك می گوید: عرض كردم به من اجازه بده تا این كارها را خودم انجام دهم، به من اجازه نداد و گفت: «ما خاندانی هستیم كه مهریه زنانمان، و خرج نخستین حج، و كفن مردگانمان از مال پاك خودمان می باشد، و كفن من نزد خودم موجود است و می خواهم سرپرست غسل و دفن و كفن فلان دوست من باشد.

پس همان شخص كه نام برده بود، حاضر شد و كارهای پیش گفته را انجام داد. [3] .


[1] اقتباس از عيون اخبار الرضا ج 1 ص 100- بحار ج 48 ص 223.

[2] بحار ج 48 ص 247- عيون المعجزات ص 95- ترجمه ي ارشاد مفيد ج 2 ص 234.- نقل شده آن حضرت به امر هارون توسط سندي بن شاهك، در زندان معروف به خانه مسيب در پانزدهمين سال سلطنت هارون به شهادت رسيد (منتخب التواريخ ص 518).

[3] ترجمه ارشاد مفيد ج 2 ص 235 - 236.